عشق از منظر علم روانشناسی
ارسال شده توسط modir در 1390/02/08 23:05:30

عشق از منظر علم روانشناسی
گرچه عشق یکی از بزرگترین (و شاید مهم­ترین) احساسات بشری است، این احساس تنها چند دهه است که موضوع مباحث علمی شده است. طبق نظر زیگموند فروید (1910)، مطالعه موضوع عشق در زمان­های گذشته «. . . به نویسندگان خلاق واگذار شده بود تا به ما "شرایط لازم " برای عشق ورزیدن را بیاموزند». گرچه در 20 سال اخیر مطالعه بر روی موضوع عشق رشد چشمگیری داشته است، اولین یافته­ها پیرامون ماهیت و دلایل ایجاد عشق انتقادات زیادی را به همراه داشته است. در سالهای دهه 1970 سناتور امریکایی ویلیام پراکسمایر محققان این زمینه را مورد سرزنش شدید قرار داد و آن­ها را هدر دهنده­ی ثروت بیت­المال خواند (Hatfield, 2001).

از آن زمان تا کنون، تحقیقات اهمیت عشق را در رشد کودکان و سلامت روانی بزرگسالان نشان داده است. اما به راستی عشق چیست؟ روان­شناسان چگونه این هیجان مهم را تعریف می­کنند؟

بنا بر نظر زیک رابین عشق با سه مولفه مشخص می­گردد: دلبستگی، توجه و صمیمیت. رابین با استفاده از مفاهیم روان­کاوی، یک مقیاس برای سنجش مراتب دوست داشتن و عشق تدوین کرده است.

آیا عشق پدیده­ای زیستی است یا فرهنگی؟

دیدگاههای زیستی به عشق مایلند هیجانات را به منزله­ی یک غریزه یا کشاننده­ی انسانی بدانند. با اینکه عشق نیز مانند خشم یا شادی، یکی از هیجانات اولیه­ی انسانی است، برخی از دانشمندان آن را پدیده­ای فرهنگی می­دانند که تا حدی معلول فشارهای اجتماعی و انتظارات ماست. نویسنده و روانشناس لارنس کاسلر در مقاله­ای در Time می­نویسد: «حتی یک لحظه هم نمیتوانم باور کنم که عشق بخشی از طبیعت انسان باشد. فقط فشارهای اجتماعی در کارند.»

اگر عشق صرفاً زاده­ی فرهنگ است، پس دست کم در بعضی از جوامع نباید وجود داشته باشد. با این حال، مطالعات انسان­شناسی نشان می­دهد که عشق یک هیجان جهان­شمول است. عشق به احتمال زیاد هم پایه­های زیستی دارد و هم از تغییرات فرهنگی تأثیر می­پذیرد. گرچه هورمون­ها و شرایط زیستی مهم هستند، اما آنچه در نهایت به عنوان عشق تجربه و ابراز می­کنیم به مفهوم­بندی فردی ما از عشق بستگی دارد.

نظریه­های عشق

روان­شناسان و محققان نظریه­های متعددی در باره­ی عشق ارائه کرده­اند. در زیر چهار نظریه که دوست داشتن، عشق و دلبستگی هیجانی را توضیح می­دهند ارائه شده است:

دوست داشتن در برابر عشق

همانطور که گفتیم به نظر رابین عشق از سه جنبه تشکیل می­شود. 1) دلبستگی، نیاز به دریافت حمایت، تأیید و تماس فیزیکی و جسمی با فرد دیگر است. 2) توجه، یعنی بها دادن به نیازها و شادی فرد دیگر به اندازه خودمان. و 3) صمیمیت یعنی شریک بودن با دیگری در اندیشه­ها، تمایلات و احساسات.

عشق مهرورزانه در برابر عشق آتشین

طبق نظر الین هتفیلد و همکارانش، دو دسته اصلی عشق وجود دارد: عشق مهرورزانه و عشق آتشین. عشق مهرورزانه با صفات احترام متقابل، دلبستگی، مهربانی و اعتماد مشخص می­شود. این عشق معمولاً از احساس درک متقابل و حرمت مشترک به یکدیگر ظهور می­کند.

عشق آتشین با هیجان شدید، جذابیت فیزیکی و جسمی، اضطراب و علاقه مشخص می­شود. اگر این هیجانات دوجانبه باشند، فرد احساس سرافرازی و کمال می­کند. عشق یک جانبه منجر به احساس دلسردی و یأس خواهد شد. هتفیلد معتقد است عشق آتشین گذرا است، و در حدود 6 تا 30 ماه به طول می­انجامد. طبق نظر هتفیلد، عشق آتشین هنگامی بروز می­کند که شرایط فرهنگی «گرفتار شدن در دام عشق» را امری مطلوب بداند، طرف مقابل مشخصات معشوق آرمانی را دارا باشد، و در غیاب آن فرد برانگیختگی فیزیکی زیادی را تجربه کنیم. بنابراین در حالت ایده­آل عشق آتشین به عشق مهرورزانه، که عشقی پایدار است تبدیل خواهد شد. با این­که بیشتر مردم تمایل دارند دوام و پایداری عشق مهرورزانه و شدت هیجانات عشق آتشین را همزمان داشته باشند، هتفیلد این امر را نادر می­داند.

مدل گردونه رنگ­های عشق

در سال 1973، جان لی در کتاب رنگ­های عشق حالت­های مختلف عشق را به گردونه رنگ­ها تشبیه کرد. همان­طور که سه رنگ اصلی قرمز، سبز و آبی داریم، لی سه حالت اصلی عشق را پیشنهاد می­دهد. این سه حالت عبارتند از: 1) اروس، 2) لودوس و 3) استورگ.

وی می­گوید همانطور که از ترکیب رنگ­های اصلی رنگ­های تکمیلی حاصل می­شوند، از ترکیب این سه حالت اصلی عشق هم 9 حالت ثانویه نتیجه می­شوند. برای مثال، از ترکیب اروس و لودوس، مانیا یا عشق وسواسی شکل می­گیرد.

6 حالت عشق لی:

- سه حالت اصلی:

1) اروس – عشق به یک فرد ایده­آل

2) لودوس – عشق به منزله یک بازی

3) استورگ – عشق به منزله دوستی

- سه حالت ثانوی:

1) مانیا (اروس + لودوس) – عشق وسواس گونه

2) پراگما (لودوس + استورگ) – عشق واقع­نگرانه و عملی

3) آگاپه (اروس + استورگ) – عشق فارغ از خود

نظریه مثلثی عشق

رابرت استرنبرگ روانشناس نظریه مثلثی عشق را پیشنهاد می­دهد که در آن عشق از سه مولفه تشکیل شده است: صمیمیت، اشتیاق و تعهد. ترکیب­های مختلف این اجزاء حالت­های گوناگون عشق را پدید می­آورند. برای مثال، ترکیب صمیمیت و تعهد منجر به عشق مهرورزانه، و ترکیب اشتیاق و صمیمت منجر به عشق آتشین خواهد شد.

بنا بر نظر استرنبرگ، روابطی که بر مبنای دو یا بیش از دو مولفه عشق ایجاد شوند، نسبت به آنهایی که تنها بر یک مولفه متکی هستند دوام بیشتری دارند. وی اصطلاح عشق کامل را برای ترکیب هر سه مولفه­ی صمیمیت، اشتیاق و تعهد ذکر می­کند. گرچه این عشق قوی­ترین و بادوام­ترین عشق است، استرنبرگ آن را خیلی کمیاب می­داند.

منبع: psychology.about.com