تعريف آزمون
آزمون وسيله اي است عيني و استاندارد شده كه براي اندازه گيري نمونه اي از رفتار يا خصايص آدمي به كار مي رود. در اين تعريف ، مراد از عيني آن است كه روش اجرا ، نمره دادن و تعبير و تفسير نتايج آزمون براساس قواعدي معين و مشخص صورت مي گيرد و قضاوت و نظر شخصي در آنها بي تاثير است. براي هر آزمون دستورالعمل خاصي در مورد نحوه اجرا ، طول مدت آزمايش، دستورهاي شفاهي و نحوه ارائه مثالها و روش تفسير نمره ها تهيه مي شود.
اصطلاح استاندارد شده بدين معناست كه آزمون قبلا در مورد گروه نمونه اي از افراد مورد نظر در بوته آزمايش گذاشته شده و نتايج پژوهشهاي مربوط به آن از راه روشهاي آماري مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و روايي و اعتبار آن تعيين شده است . به علاوه داراي جداول نرم يا هنجارهايي است كه نمره هاي خام آزمون بر مبناي آن تعبير و تفسير مي شوند. مقصود از نمونه اي از رفتار يا خصايص آن است كه در هر آزمون نمونه هاي كوچكي از رفتار يا خصايص فرد كه به دقت انتخاب شده است مورد مشاهده و اندازه گيري قرار گيرد. همچنانكه يك متخصص شيمي براي تعيين مواد محلول در آب قطره اي از آن را مورد آزمايش قرار مي دهد، روانشناس نيز مثلا براي اندازه گيري استعداد رياضي يك فرد ميتواند نمونه هايي از توانايي وي را در حل مسايل ، محاسبات كمي و يا استدلال رياضي مورد مطالعه قرار دهد.
معرف بودن محتواي آزمون و قدرت تشخيص و پيش بيني آن بسته به اين است كه ماهيت و تعداد پرسشهاي آزمون با چه دقتي از ميآن پرسشهاي ممكن انتخاب شده و تا چه اندازه نمونه هاي واقعي رفتار مورد نظر را مورد سنجش قرار مي دهد. به عنوان مثال ، هرگاه در يك تحقيق معلوم شود كه بين نمره هايي كه گروهي از آزمودنيها با پاسخ دادن به پرسشهاي يك آزمون استعداد فني به دست مي آورند و ميزان موفقيت آنآن در مشاغل فني همبستگي معني دار و جود دارد، در اين صورت گفته ميشود كه آزمون مذكور داراي قدرت تشخيص و پيش بيني است. به همين دليل است كه گفته مي شود مواد آزمون ها بايد با رفتارهاي مورد پيش بيني مشابهت داشته باشند. علاوه بر موارد بالا بايد به اين نكته مهم اشاره كنيم كه نتايج هر آزمون تنها در مورد گروهي از افراد يا جامعه اي معتبراست كه اين آزمون قبلا در مورد افراد نمونه اي استاندارد شده باشد كه از نظر خصايص و متغييرهاي مؤثر در نتايج آزمون ، كم و بيش مشابه گروه و جامعه مورد نظر باشد يكي از متغييرهاي بسيار مؤثر در آزمونهاي اجرا شده عامل فرهنگي است. (گراث-مارنات، 1373)
نتايج آزموني كه براساس عوامل فرهنگي حاكم بر جوامع غرب استاندار شده است نمي تواند در مورد كودكان و نوجوانان ايراني از اعتبار و روايي كافي برخودار باشد، مگر اينكه پرسشهاي آن با شرايط فرهنگي ايران تطبيق داده شود و بررسيها و تحليل هاي آماري لازم در مورد نتايج حاصل از اجراي آزمون در باره گروههاي نمونه اي از كودكان و نوجوانان ايراني آنجام گيرد.
2-2-4 تعريف آزمون رواني :
باتوجه به تعداد و تنوع آزمون هاي رواني ابداع شده از آغاز قرن بيستم تا كنون ارائه تعريفي كه بتواند به طور جامع و مانع همه آنها را اعم از آزمون هاي استعداد ، شخصيت، يادگيري و... در بر گيرد كاري دشوار مينمايد . تعاريف ارائه شده در كتابچه هاي راهنماي آزمون ها يا متون كلاسيك روان سنجي اغلب وجهي از سنجش رواني را ملاك نظر قرار داده اند و يا اينكه با رويكرد يك آزمون ويژه ، به تعريف آزمون به طور كلي پرداخته اند .
به طور مثال برخي در تعريف آزمون به سنجش استعداد ها و برخي ديگر به ارزشيابي صفات شخصيت توجه كرده اند . از بين تعاريف موجود آنهايي كه سنجش رفتار را اساس تعريف خود قرار داده اند ، قانع كننده تر و تعميم يافته تر جلوه مي نمايند . اناستاز ي در آمريكا و پيشو در اروپا از زمره اين افرادند . آناستازي در كتاب (( روان آزمايي )) مي نويسد . (( آزمون رواني وسيله اي است عيني و هنجار شده ( كه ) براي اندازه گيري نمونه اي از رفتار به كار برده مي شود )). پيشو نيز تعريفي كم و بيش مشابه دارد . او در كتاب (( آزمون هاي رواني )) مي نويسد . آزمون عبارت است از (( يك موقعيت آزمايشي هنجار شده كه به عنوان محرك براي دريافت يك رفتار مشخص مورد استفاده قرار مي گيرد .))
در اين تعاريف با اينكه يكي آن را وسيله و ديگري آن را موقعيت در نظرگرفته اند سه ويژگي مهم به شرح زير ديده مي شود .
- نخست اين كه آزمون پديده ايست عيني كه آن را براي اندازگيري توانايي افراد به كار مي بردند. منظور از عينيت آزمون مشخص بودن دقيق محتواي سئوالات ، حوزه هاي سنجش ، شيوه اجرا و نمره گذاري است . در هر آزمون زمآن اجرا ، دستور العمل هاي شفاهي ، مثال ها براي پاسخ به سئوالات به خوبي مشخص مي شوند تا نظر شخصي اجراكنندگان در آنها دخالت نداشته باشد.
- دوم اين كه مقصود از هنجار شده آن است كه آزمون قبلا درباره گروه نمونه اي از افراد مورد نظر اجرا شده و نتايج آن به صورت تابلوهاي عددي ارائه شود . اين تابلوها مبناي قضاوت نمرات خام افرادي قرار مي گيرند كه در آينده مي بايست به آزمون مورد نظر پاسخ دهند . در هنجاريابي آزمون ها اعمال ديگري از جمله بررسي روائي و اعتبار آزمون آنجام مي شود و ضريب دشواري و تشخيص سئوالات آنها تعيين مي گردد . اين اعمال كه به كمك فرمول ها و محاسبات آماري آنجام مي شوند امكان مقايسه آزمون ها را با يكديگر فراهم مي سازند .
- سوم اين كه آزمون هاي رواني به اندازه گيري (( نمونه اي از رفتار )) آزمودني ها مي پردازند. نمونه هاي رفتاري مي بايست معرف كل رفتار باشندتا معتبر شناخته شوند.در اينجا كار روانسنج همان طوري كه آناستازي مي نويسد به كار متخصص شيمي كه خون بيمار يا آب آشاميدني محل را نمونه برداري مي كند شبيه مي گردد . با اين وصف تفاوت هايي بين نمونه برداري رفتاري و نمونه برداري شيميايي مي توان يافت كه بايد به آن ها توجه نمود . در نمونه برداري شيميايي هر واحد نمونه عينا داري همان ويژگي هايي است كه در كل نمونه يافت مي شوند . در نمونه برداري هاي رفتاري اين كار شدني نيست زيرا پديده هاي رواني از پيچيدگي بيشتري بر خوردارند و از موقعيتي به موقعيت د يگر تغييرات اساسي پيدا مي كنند . از طرف ديگر نمونه هاي رفتاري نمي بايست عينا همان هايي باشند كه افراد در زندگي روزمره خود به آنجام آنها عادت دارند. اين گونه رفتارها آموخته شده اندو لذا فاقد توان سنجش ويژگي ها بالقوه آزمودني ها خواهند بود . بنابراين سئوالات آزمون ها از طرفي ضروري است كه معرف تمام حوزه هاي رفتاري باشند كه آزمون قصد سنجش آنها را دارد و از طرفي ديگر نمي بايست عينا همان رفتارهاي متعارف با همان وجوه ظاهري انتخاب گردند . به اين ترتيب ابداع سئوالات بكر در آزمون هاي رواني اهميت پيدا مي كند و هر چه اين سئوالات بيشتر باشند آزمون از قدرت تشخيص و پيش بيني بيشتري بر خوردارخواهد بود .
توان تشخيص و بيش بيني ، دو صفت مميزه آزمون هاي رواني اند به گونه اي كه بر اساس آنها مي توان قضاوت نمود ، مثلا فلآن آزمون بهتر از آزمون ديگر ساخته شده است . منظور از تشخيص ، قدرت آزمون در طبقه بندي افراد از نظر تفاوت هاي فردي ، امراض رواني ، صفات شخصيتي و يا ويژگي هاي وابسته به سن و جنسيت است . مراد از پيش بيني ، بيان اين واقعيت است كه تا چه اندازه مي توان بر بنياد پاسخ هاي فعلي افراد به آزمون حد پيشرفت يا كارايي آنها را در آينده نزديك يا دور بر آورد كرد؟ گرچه همه آزمون ها را مي توان هم به منظور تشخيص و هم به منظور پيش بيني ، به كار برد لكن برخي از آنها بيشتر به منظور تشخيص به كار برده مي شوند تا پيش بيني . به طور مثال اكثر آزمون هاي فر افكن از جمله آزمون رورشاخ و آزمون T.A.T ، همچنين بعضي از پرسشنامه هاي شخصيتي از جمله M.MPI . بيشتر براي تشخيص در محيط هاي باليني يا كلينيك هاي راهنمايي و مشاوره مورد استفاده قرار مي گيرند. به كاربردن اين آزمون هادر جريآن ابتلاي افرادبه اختلالات رواني به روان شناس اجازه مي دهد كه نوع و درجه اختلال را در نزد آنها تعيين كند و بعد از بهبودي نشان خواهد داد كه درمان تا چه حد موفق بوده است .