خطرات احساسی رابطه جنسی پیش از ازدواج-2
ارسال شده توسط modir در 1393/04/30 11:32:43
۴. از دست دادن اعتمادبهنفس و عزتنفس
خیلی افراد بعد از اینکه متوجه میشوند به یک بیماری مقاربتی مبتلا شدهاند، اعتمادبهنفس خود را از دست میدهند. …سعید یکی از خوانندگان ما قبل از ارتباطجنسی با دوستدخترش، چیزی درمورد ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) نشنیده بود. خیلی زود بعد از آن، متوجه غدههای ریزی روی آلت تناسلی خود شده بود. دکتر به او گفته بود که دچار زخمهای تناسلی شده است که با ویروس HPV ایجاد میشود. این زخمها خوب به درمان اسیدی، تکنیک لیزر یا جراحی پاسخ ندادند و بعد از این درمانهای مداوم بینتیجه، سعید واقعاً نگران شده است که آیا با وجود این زخمها میتواند ازدواج کند.
گاهیاوقات از دست دادن اعتمادبهنفس بعد از رابطهجنسی بیتعهد فرد را به سمت روابطجنسی بیتعهد بیشتر میکشاند و همین مسئله منجر به از دست رفتن بیشتر اعتمادبهنفس میشود که جلوگیری از آن بسیار دشوار خواهد شد. همین مسئله را میتوانید در داستان زندگی زن جوانی ببینید که در زیر برایتان عنوان میکنیم:
دخترهایی در خوابگاه ما بودند که بارها باردار شده و سقطجنین کرده بودند. مسئله جالب اینکه تقریباً همه این دخترها وقتی با من حرف میزدند میگفتند که از کل این داستان متنفرند: میهمانیها، خیابانها و انتظارات و رفتارهای جنسی مردان. اما چون اعتمادبهنفس خیلی پایینی دارند، هر نوع توجه از طرف مردان برای آنها کافی است و به همین دلیل باز به موقعیتهایی برمیگردند که قبلاً برای آنها ایجاد مشکل کرده است.
در هر دو سوی روابطجنسی بی عشق، از دست رفتن ارزش نفس را میبینیم. یک پسر دانشجو میگوید، «خیلی بد است وقتی بخاطر مقدار بالای الکلی که خوردهای آن شب با دختری میخوابی و فردای آن حتی آن دختر را به خاطر نمیآوری.»
یک دانشجوی دیگر از دست رفتن ارزش فردی که بعد از اولین تجربه جنسی او ایجاد شده بود عنوان میکند
«بالاخره موفق شدم دختری را به تختخواب بکشانم --البته در ماشین بود. من 21 سالم بود. فکر میکردم این تحریککنندهترین اتفاقی است که میتوانست بیفتد اما بعد آن دختر شروع به ابراز علاقه کرد و اصرار کرد که با من بماند. بعد از چهار هفته رابطهجنسی آن هم فقط زمانهایی که من میخواستم، از او خسته شدم. بالاخره شر او را کندم که اینکار باعث شد حس حتی بدتری هم پیدا کنم چون میدیدم که ضربه بدی به او زدهام.»
رابطهجنسی دهانی و شرافت نفس
تحقیقات نشان میدهد که جوانان بسیاری امروز رابطهجنسی دهانی دارند و آن را اصلاً مسئله بزرگی نمیبینند. بعضی پسرها درمورد دخترهایی صحبت میکرد که بخاطر رابطهجنسی دهانی شدیداً آسیب احساسی دیده و به روانشناس مراجعه میکنند.
در پاسخ به این نگرانیها، میبینیم که در برنامه اپرا (Oprah Winfrey) و دکتر فیل (Dr. Phil) هرکدام یک برنامه کامل را به موضوع رابطهجنسی دهانی اختصاص میدهند. در برنامه دکتر فیل، یک دختر ۱۳ ساله با چشمانی اشکبار به دوربین نگاه میکند و رو به سایر نوجوانانی که ممکن است آن برنامه را نگاه کنند میگوید:
«اینکار را نکنید...خواهش میکنم این کار را نکنید. همه عزت نفس و ارزشی که برای خودتان قائل هستید را از دست خواهید داد. همه چیز برایتان بدتر خواهد شد.»
در زیر به شش نکتهای که لازم است جوانان درمورد رابطهجنسی دهانی بدانند اشاره میکنیم:
۱) این کار مطمئناً یک عمل جنسی است. همانطور که یک پسر ۱۵ ساله میگوید، «فکر میکنی چرا به آن سکس دهانی میگویند؟»
۲) اینکار چیزی است که معمولاً پسرها از دخترها میخواهند که برایشان انجام دهند. دخترهایی هم هستند که تصور میکنند برای جلوگیری از بارداری بهتر است این کار را انجام دهند اما بعدها میفهمند که رابطهجنسی دهانی صمیمیت بین دو طرف را کاهش میدهد.
۳) هیچ پسری که واقعاً دختری را دوست داشته باشد یا برای او ارزش قائل باشد از او نمیخواهد که اینکار را برایش انجام دهد.
۴) بسیاری بیماریهای مقاربتی -- مثل تبخال تناسلی، کلامیدیا و ویروس پاپیلومای انسانی -- از طریق رابطهجنسی دهانی نیز منتقل میشوند.
۵) اگر دختری هستید که رابطهجنسی دهانی دارید، ممکن است باز همان آسیبهای احساسی -- مثل احساس مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و بیارزش شدن -- که به دنبال روابطجنسی بیتعهد میآید را تجربه کنید.
۶) اگر پسر هستید و از دوستدخترتان میخواهید که اینکار را برایتان انجام دهد، با این کار به آن دختر بیاحترامی میکنید. آیا دوست دارید کسی با خواهر شما این کار را بکند؟
۵. فساد شخصیت
وقتی با دیگران مثل ابزارهای جنسی برای لذت خودخواهانه خود رفتار میکنیم، نه تنها احترام خود را از دست میدهیم، بلکه شخصیتمان را عوض میکنیم. هر انتخابی که در زندگی داریم بر شخصیت ما اثر میگذارد و آن را بدتر یا بهتر میکند. انتخابهای خوب شخصیتمان را قویتر میکند و انتخابهای بد شخصیتمان را بدشکل میکند.
وجدان ما بخشی از شخصیت ماست که درست را از غلط تشخیص داده و به ما کمک میکند انتخابهای بهتری داشته باشیم. در محیط جنسی آسانگیر کنونی، افراد جوان بسیاری رفتارهایی را «بیاشکال» میبینند که شدیداً نادرست است. بعنوان مثال، در یک تحقیق از ۱۷۰۰ دانشآموز و دانشجو درمورد «رابطهجنسی اجباری» سوال شد: «آیا برای مرد قابلقبول است که زنی را که بیشتر از شش ماه است با او ارتباط دارد، مجبور به رابطهجنسی کند؟» تقریباً دو سوم پسرها پاسخ مثبت دادند. عجیبتر اینکه پاسخ ۴۹٪ از دخترها هم مثبت بود.
رابطهجنسی همچنین با وادار کردن افراد به دروغگویی برای به دست آوردن آن میتواند موجب فساد شخصیت شود. دروغهای متداول عبارتند از: «دوستت دارم»، «قبلاً هیچوقت هیچ بیماریجنسی نداشتهام» و از این قبیل.
مرد جوانی درمورد فعالیت جنسی خود مثل اعتیاد یاد میکند و کنترل نفس خود را زیر سوال میبرد:
«برای من رابطهجنسی مثل یک مادهمخدر شده بود. هرچه بیشتر انجام میدادم، بیشتر میخواستم. اصلاً نمیتوانستم خودم را کنترل کنم و هیچوقت هم راضی نمیشدم.»
پورنوگرافی. با به وجود آمدن اینترنت، پورنوگرافی بیشتر از گذشته قابلدسترس شد و درنتیجه به یکی از متدولترین اعتیادهای جنسی تبدیل گشت.
دکتر ویکتور کلین، روانشناسی که بیش از ۲۵ سال صدها مرد را بخاطر پورنوگرافی و اعتیادهای جنسی درمان نموده، مینویسد:
«من متوجه شدهام که مشکلات همه این معتادین به رابطهجنسی، با قرارگیری در معرض عمل جنسی در کودکی یا نوجوانی آغاز شده است.»
۶. از دست رفتن اعتماد
افراد جوانی که احساس میکنند بعد از بر هم خوردن رابطهشان، مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند یا به آنها خیانت شده، در روابط بعدی خود دچار مشکل در اعتماد کردن میشوند. نمیخواهند دوباره ضربه بخورند. برایان درمورد تجربه خود میگوید:
«من اولین بار وقتی 19 سالم بود با دوستدخترم رابطهجنسی داشتم. تقریباً یک سال بود که با او در ارتباط بودم و واقعاً دوستش داشتم. آن دختر بسیار صمیمی، شاد و مهربان بود. تا قبل از آن همه کاری با هم کرده بودیم به جز رابطهجنسی و آخر یک شب او از من خواست که با هم رابطهجنسی داشته باشیم.
چند روز بعد، رابطه ما بر هم خورد. این دردناکترین زمان زندگی من بود. من از هر کسی بیشتر به او نزدیک بودم، حتی از والدینم هم به من نزدیکتر بود. بسیار افسرده و عصبی شده بودم. ورزش را ترک کردم و احساس ناامیدی و شکستگی داشتم. بعدها که وارد دانشگاه شدم، روابط جنسیام بیشتر از یک شب طول نمیکشید. دیگر نمیتوانستم برای یک رابطه طولانیمدت و عاشقانه به کسی اعتماد کنم.»
۷. افسردگی و خودکشی
این روزها نوجوانان بیشتری دچار افسردگی میشوند اما تحقیقات جدید نشان میدهد که این واکنش اتوماتیک نوجوانی نیست. نوجوانانی که از رفتارهای خطرناک --مثل رابطهجنسی، موارمخدر و نوشیدن الکل-- خودداری میکنند کمتر دچار افسردگی میشوند. هم دخترها و هم پسرها که این رفتارهای خطرساز را تجربه میکنند، بیشتر دچار افسردگی میشوند. و احتمال ابتلا به افسردگی در دخترها بسیار بالاتر است.
«خیلی از دوستانم را دیدهام که بعد از اینکه رابطههایشان حالت فیزیکی پیدا میکند، بر هم میخورد. وقتی خیلی زود از رابطهجنسی استفاده کنید، راه های ارتباطی دیگر بین دو طرف بسته خواهد شد و رشد متوازن رابطه بر هم میخورد.»
در برخی موارد، افسردگی به تراژدی خودکشی منجر میشود. خودکشی سومین دلیل شایع مرگ بین ۱۵ تا ۲۴ سال است. تقریباً یکی از هر ۵ نفر نوجوان در زمان گذشته به خودکشی فکر کردهاند.
کران سایر در کتاب خود مینویسد:
«هرچه رابطهای بیشتر شبیه به عشق واقعی باشد، فرد نوجوان بیشتر در آن عشق سرمایهگذاری کرده و اگر آن رابطه بر هم بخورد، دچار درد و آسیب شدیدتری خواهد شد.»
باتوجه به آنچه درمورد عواقب احساسی به هم خوردن روابط جنسی میدانیم، منطقی است که تصور کنیم درد ناشی از چنین قطع رابطههایی میتواند دلیل افسردگی و مرگ ناشی از خودکشی در برخی جوانان باشد.
تحقیقات این مسئله را تایید میکنند. در تحقیقی مشخص شد که نرخ اقدام به خودکشی برای دختران بین ۱۲ تا ۱۶ سالهای که تجربه جنسی داشتهاند نسبت به آنها که باکره بودهاند شش مرتبه بیشتر است.
۸. خراب شدن روابط
رابطهجنسی میتواند یک رابطه خوب را به یک رابطه بد تبدیل کند. ابعاد دیگر رابطه دیگر رشد نمییابند. احساسات منفی وارد داستان میشوند. در آخر رابطه را مسموم میکند. اینها را مرد جوانی که خود را در ۲۲ سالگی باکره معرفی میکند عنوان میکند:
«خیلی از دوستانم را دیدهام که بعد از اینکه رابطههایشان حالت فیزیکی پیدا میکند، بر هم میخورد. وقتی خیلی زود از رابطهجنسی استفاده کنید، راه های ارتباطی دیگر بین دو طرف بسته خواهد شد و رشد متوازن رابطه بر هم میخورد.»
جنیفر، ۲۴ ساله داستان خود را مطرح میکند:
«درخواست رابطهجنسی دوستپسر من بعد از هر قرار ملاقات توجیهپذیرتر میآمد و بعد از دو ماه تسلیم شدم. رابطهجنسی به نقطه مرکزی ارتباط ما تبدیل شد و مثل سرطان کل رابطه ما را گرفت. چیزهای جدیدی وارد رابطهمان شد مثل عصبانیت، حسادت و خودخواهی. دیگر حتی نمیتوانستیم با هم حرف بزنیم. از هم خسته شدیم و ناامیدانه یک تغییر میخواستم.»
ارتباط با والدین
رابطهجنسی میتواند تاثیرات منفی بر ارتباط فرد با افراد دیگری به جز کسی که با او رابطه دارد هم داشته باشد. اکثر والدین میگویند دوست ندارند فرزندانشان درگیر روابطجنسی شوند. با بیرون رفتن از آن استاندارد موجود، بین آنها و نوجوانانشان درگیری ایجاد خواهد شد. نوجوانان بسیاری که رابطهجنسی دارند هر کاری میکنند که والدینشان از آن بیخبر بمانند زیرا میدانند که چقدر ناراحتشان خواهد کرد. در زیر به داستان یک دختر جوان اشاره میکنیم:
«وقتی 19 سالم بود برای اولین بار با یک پسر 22 ساله رابطهجنسی برقرار کردم. میدانستم که اگر والدینم از موضوع باخبر شوند بی اندازه ناراحت خواهند شد. وقتی عادتماهیانه نشدم، دچار وحشت شده بودم. حتی به فکر خودکشی هم افتاده بودم. وقتی تست بارداری نشان داد که باردار نیستم واقعاً آسوده شد. همان جا تصمیم گرفتن دیگر خودم را درگیر چنین دردی نکنم و با دوستپسرم به هم زدم.»
۹. توقف رشد فردی
فعالیت جنسی پیش از ازدواج نه تنها رشد رابطه را متوقف میکند، بلکه رشد فردی شخص را نیز کند میکند.
نوجوانانی که درگیر و جذب یک رابطه شدید میشوند، در زمانی از زندگی خود که باید برونگرا باشند -- روابط جدید ایجاد کنند، وارد تیمها و گروههای مفید شوند، علایق و مهارتهای خود را شکل دهند و مسئولیتهای سنگینتر اجتماعی قبول کنند-- درونگرا میشوند. دوران نوجوانی زمانی بسیار مهم و بحرانی برای یادگیری و رشد است که پایه و اساس آینده را میسازد. فرصتهایی که در این دوران از دست میرود، بعدها به هیچ عنوان به دست نمیآید. اگر جوانان نتوانند از این فرصتها استفاده کنند، هیچوقت نمیتوانند به رشد کامل و کافی برسند.
خطر برای دخترانی که درگیر فعالیت جنسی میشوند بیشتر است زیرا با این کار در علایق و روابط دیگر را به روی خود میبندند. روانشناس دکتر ساموئل کافمن از نیویورک میگوید:
«دختری که خیلی زود وارد یک رابطه جدی میشود، بعدها متوجه میشود که فردیت خود را از دست داده است. او به بخشی از آن پسر تبدیل میشود و دیگر قادر نخواهد بود علایق خود را بسازد و حس استقلال داشته باشد.»
۱۰. تاثیرات منفی بر ازدواج
بیشتر نوجوانان میگویند که آرزو دارند یک روز ازدواج کرده و خوشبخت و موفق باشند. ما باید آنها را ترغیب کنیم از خود سوال کنند «چه تصمیمات جنسی در این نقطه از زندگی میتواند بر آرزوی من برای داشتن ازدواجی موفق تاثیر داشته باشد؟ با زود وارد روابطجنسی شدن چه مشکلاتی را برای خودم یا همسر آیندهام ایجاد خواهم کرد؟» در زیر به برخی از این مشکلات اشاره میکنیم:
مقایسات و یادآوری گذشته. اگر با کسی به جز همسر خود رابطهجنسی داشتهاید، این میل خارج از کنترل شما وجود خواهد داشت که همسرتان را با شرکای جنسی سابق خود مقایسه کنید. یک شوهر جوان میگوید: «وقتی با همسرم رابطهجنسی دارم، با خودم فکر میکنم که دوستدختر قبلیم خیلی بهتر من را میبوسید یا این دختر فلان کار را بهتر انجام میدهد. اصلاً نمیتوانم از شر این مقایسه کردنهای مداوم خلاص شوم.» هم خانمها و هم آقایان دچار این یادآوریهای جنسی میشوند که میتواند بر صمیمیت جنسی زندگی مشترکشان تاثیری به شدت منفی داشته باشد.
«گاهی اوقات طی سالهای دانشجویی دچار عفونتی میشدم که داخل لولههای فالوپم را تخریب میکرد و این مسئله باعث نابارور شدن من شد. الان با مرد فوقالعادهای ازدواج کردهام که خیلی دوست دارد بچهدار شود و احساس گناهی که دارم غیرقابلتصور است. تصمیم گرفتهایم یک بچه به فرزندخواندگی بگیریم اما واقعاً شرایط دشواری است.»
بیوفایی. خیانت میتواند منجر به ختم یک ازدواج شود. آمار درمورد درصد کسانی که به همسر خود خیانت میکنند متفاوت است اما متخصصین بسیار عقیده دارند که این بیوفاییها در سالهای اخیر بیشتر شده است. یک دلیل احتمالی آن: بالا رفتن فعالیت جنسی قبل از ازدواج. توانایی مقابله با وسوسهها بخشی از شخصیت ماست -- چیزی که به مرور زمان در ما ایجاد میشود. اگر «نه» گفتن به وسوسههای جنسی را قبل از ازدواج شروع نکنیم، انجام آن بعد از ازدواج بسیار دشوارتر خواهد شد.
ناباروری. اخیراً آمار بچهدار نشدن در زوجهایی که به تازگی ازدواج کردهاند بیشتر شده است. ناباروری میتواند استرس و فشاری زیاد بر زندگی زناشویی ایجاد کند. اگر دلیل آن یک بیماری مقاربتی مثل کلامیدیا باشد، این استرس حتی بیشتر هم خواهد شد. یک زن ۳۳ ساله میگوید:
«گاهی اوقات طی سالهای دانشجویی دچار عفونتی میشدم که داخل لولههای فالوپم را تخریب میکرد و این مسئله باعث نابارور شدن من شد. الان با مرد فوقالعادهای ازدواج کردهام که خیلی دوست دارد بچهدار شود و احساس گناهی که دارم غیرقابلتصور است. تصمیم گرفتهایم یک بچه به فرزندخواندگی بگیریم اما واقعاً شرایط دشواری است.»
بالا رفتن احتمال طلاق. محققان دریافتهاند که با هم زندگی کردن قبل از ازدواج با بالا رفتن احتمال طلاق همراه است. در یک تحقیق که در سال ۲۰۰۳ روی زنان انجام گرفت، مشخص شد که احتمال طلاق برای زنانی که قبل از ازدواج با همسرانشان یا مردان دیگر زندگی مشترک داشتهاند بسیار بالاتر است.
این تحقیقات نمیگوید چرا با هم زندگی کردن یا داشتن رابطهجنسی قبل از ازدواج میتواند باعث بالا رفتن احتمال طلاق شود. یک دلیل احتمالی آن این است که رابطهجنسی باعث میشود نتوانید شناخت عمیقی از فرد مقابل به دست آورید و ببینید آیا اعتقادات، اهداف و ارزشهای یکسان دارید یا خیر. جان و کتی کولیگان که سالها برای زوجهای بسیاری مشاوره پیش از ازدواج داشتهاند، مشاهدات خود را با ما در میان میگذارند:
«این روزها زوجهای زیادی را میبینیم که بدون اینکه ازدواج کرده باشند با هم زندگی میکنند. با حرف زدن با آنها دریافتهایم که نقاط اشتراک بسیار کمی دارند. آنها اصلاً درمورد اعتقادات و اهدافشان با هم حرف نزدهاند. اما جذابیت جنسی بین آنها بسیار زیاد بوده است. پیشنهاد ما به آنها این بوده که با هم زندگی نکرده یا رابطهجنسی نداشته باشند، به دوستانی تبدیل شوند و سعی کنند همدیگر را بیشتر بشناسند تا بفهمند با هم سازگاری دارند یا خیر.»
دکتر کارسون دالی میگوید وقتی در دانشگاه درس میداده، دانشجویان بسیاری --بیشتر زنان جوان و گاهی هم آقایان-- برای دیدن او میآمدند و درمورد مقالهای که برای آن درس نوشته بودند با او حرف میزدند. وقتی بحث آنها شروع میشد، حرفشان به مشکلاتی که در روابطشان داشتند کشیده میشد. و تقریباً در اکثر آن مشکلات روابطجنسی نیز درگیر بود. او میگوید:
«یادم نمیآید دختر یا پسری را دیده باشم که بخاطر عقب انداختن رابطهجنسی پشیمان بوده باشند، اما دختر و پسرهای بسیار زیادی را دیدم که شدیداً بخاطر روابطجنسی خود پشیمان بودند. هیچکس جوانان را برای عواقب بعدی روابطجنسی آماده نمیکند: پایین آوردن اعتمادبهنفس، حس ناامیدکننده مورد سوءاستفاده قرار گرفتن، عذابوجدان سوءاستفاده از دیگران، ناراحتی برای دروغ گفتن و پنهانکاری از خانواده، مشکل در ترک اعتیاد به رابطهجنسی، حس تنفر از خود بخاطر دنبال فردی دیگر گشتن به جای زنده کردن نفس خود بعد از هر بر هم خوردن رابطه. هیچکس به جوانان نمیگوید که حتی ممکن است سالها طول بکشد تا از تاثیرات این تحربیات جنسی آزاد شوند.
۱۰ فایده صبر کردن برای شروع رابطهجنسی
خیلی مهم است که با خطرات رابطهجنسی پیش از ازدواج آشنا شوید اما به همان اندازه هم مهم است که بتوانید فواید به تعویق انداختن شروع رابطهجنسی را بشناسید. در زیر به ۱۰فایده آن اشاره میکنیم:
۱) صبر کردن برای شروع رابطهجنسی باعث بهتر شدن رابطه میشود زیرا زمان بیشتری را صرف شناختن همدیگر خواهید کرد.
۲) صبر کردن احترامی که برای خودتان قائل هستید را بیشتر خواهد کرد.
۳) صبر کردن باعث میشود بخاطر شجاعتی که در غلبه بر نفس دارید به خودتان احترام بیشتری بگذارید.
۴) صبر کردن به شما یاد میدهد به دیگران احترام بگذارید --دیگرانی که میخواهید وسوسهشان کنید یا تحت فشارشان قرار دهید.
۵) صبر کردن فشار را از روی شما برمیدارد.
۶) صبر کردن باعث میشود هیچ عذابوجدانی نداشته باشید و ذهن و فکری آرام داشته و احساس پشیمانی نکنید.
۷) صبر کردن به شما کمک میکند طرف مناسب برای خودتان پیدا کنید -- کسی که بخاطر همانی که هستید برایتان ارزش قائل باشد.
۸) صبر کردن باعث داشتن یک رابطهجنسی بهتر بعد از ازدواجتان میشود -- رابطهای خالی از مقایسهها و بر مبنای اعتماد. با صبر کردن حتی قبل از آشنایی، به همسرتان وفادار خواهید بود.
۹) با تمرین فضایل اخلاقی که در صبر کردن وجود دارد -- مثل ایمان، قضاوت درست، کنترل نفس و خودداری، فروتنی، احترام برای خود و دیگران -- شخصیتی برای خود خواهید ساخت که باعث میشود در آینده همسری فوقالعاده شوید.
۱۰) با شخصیت دادن به خودتان، فردی با شخصیتی مشابه -- کسی که دوست دارید با او ازدواج کنید و از او صاحب فرزند شوید -- را به سمت خود خواهید کشاند.
تصور نکنید «برای من خیلی دیر شده است»
نوجوانان و جوانان بسیاری که وارد روابطجنسی شدهاند دچار این اشتباه میشوند که دیگر برای آنها دیر شده و نمیتوانند تغییری در زندگی خود ایجاد کنند. اما واقعیت این است که همه ما، در هر سنی که باشیم، در هر نقطهای از زندگیمان برای تصمیمگیری آزادیم.
نوجوانان به داستانهای واقعی از زندگی دیگرانی نیاز دارند که قبلاً روابطجنسی داشته اما شروعی تازه برای خود رقم زدهاند. میتوانیم به تحقیق دانشگاه هاروارد اشاره کنیم که فواید ایجاد قانون و نظم در روابط جنسی خود را بعد از اینکه مدتی بیبندوباری جنسی داشتهاند را نشان میدهد. میتوانیم به دانشآموزی اشاره کنیم که میگفت بعد از اینکه در دوران دبیرستان با دختری رابطهجنسی داشت، اینکار را ترک کرده و هنوز هم در دانشگاه با همین سبک زندگی جلو میرود. و کتی دانشجویی که اشتباهات خود را پشت سر گذاشته میگوید:
«من با مردان زیادی رابطهجنسی داشتهام اما در همه آن زمانها مست بودهام و آن زمان فکر نمیکردم که اصلاً مهم است. الان میفهمم که به هرکدام از آن مردها بخشی از خودم را دادهام. دیگر آن دردها را نمیخواهم. میخواهم زندگی جدیدی را شروع کنم و دیگر تا زمان ازدواجم رابطهجنسی نداشته باشم.»
داستانهایی مثل این یک درس زندگی میدهد: درست است که نمیتوانیم گذشته را تغییر دهیم اما هنوز برای شکل دادن به آیندهمان آزادیم.
رابطهجنسی میتواند منبع لذت و شادکامی باشد. اما مشخص است که میتواند منبع درد و زخمهای عمیق هم شود. فرق آن رابطهای است که در آن شکل میگیرد. رابطهجنسی اگر در یک رابطه متعهد و عاشقانه باشد که از قدیم به آن ازدواج میگفتهایم، حس لذت، خوشبختی، معنا و مفهوم به زندگی میدهد